شیوع بیماری کرونا( کوید19) همچنان در در جهان و کشور ما جدی است و همین امر باعث تغییرات مختلف در نحوه ی ارائه ی آموزش ها شده است. در همین راستا برنامه ریزان آموزشی به فکر اجرای راهکارهای مناسب جهت اثربخشی آموزشی برای دانش آموزان هستند. به نظر می رسد بخش آموزش های مجازی جزو لاینفک سیستم های آموزشی در سنوات آینده خواهد شد. چیزی که شرایط اجبار کرونا باعث استفاده ی بیشتر آن شد و فرصتی به وجود آورد تا در آموزش های سنتی بازنگری جدی بعمل آید.
آموزش مجازی و فناوری های نوین ارتباطی
ظهور و بروز روزافزون تکنولوژی های آموزشی و فناوری های نوین ارتباطی و کاربرد آنها در آموزش مجازی و الکترونیکی، آموزش های سنتی را تحت تاثیر قرار داده و بعضا چالش های پیش روی آموزش سنتی را توانسته از میان بردارد. هرچند آموزش مجازی مزایای زیادی از جمله عدم محدود بودن به زمان و مکان، دسترس پذیری، استفاده ی آسان، صرفه جویی در هزینه ها، به روز بودن محتوا و جذابیت آن را به دنبال دارد، اما از سوی دیگر حذف محیط سنتی کلاس درس که در آن تعامل چهره به چهره معلمان با دانش آموزان را داشته، اثرات ناخوشایندی می تواند داشته باشد.
تحقیقات مختلفی در حوزه ی آموزش های مجازی و الکترونیکی صورت پذیرفته و نکته ی جالب توجه آن این است که دیدگاههای متفاوتی را از پژوهشگران شاهد هستیم. برخی محققان معتقدند: آموزش مجازی بدون در نظرگرفتن مولفه های اساسی یادگیری دانش آموزان، به جای کاربرد آموزشی، صرفا استفاده ی تبلیغاتی خواهد داشت. در محتوای تولید شده ی مجازی، ناآگاهی افراد تولید کننده از چگونگی یادگیری دانش آموزان و همچنین سنخیت پایین فناوری به کار گرفته شده با سبک های یادگیری دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی، ممکن است به موفق نشدن آنها منجر شود.
برخی دیگر از محققین بر این باورند که از آموزش صرفا مجازی برای دانش آموزان مقاطع مختلف با زمینه های مختلف فکری و فرهنگی متفاوت، با وجود محتوای یکسان، نمی توان انتظار اثربخشی یکسان داشت. به عبارت دیگر، آموزش باید انعطاف پذیری لازم را نسبت به مخاطب خود داشته باشد. و این یعنی توجه به بومی سازی محتوای آموزشی.
به نظر می رسد با توجه به شرایط موجود و شرایط پیش رو و جمع بندی نظرات محققین، برای آینده ی آموزش در مدارس، می توان سبک جدیدی با عنوان یادگیری تلفیقی یا یادگیری ترکیبی معرفی نمود. این روش در عرصه ی آموزش و یادگیری، مزیت های دو روش سنتی و مجازی را با هم دارد. یادگیری تلفیقی یا ترکیبی، روشی از آموزش است که با بهره گیری از امکانات وسیع فناوری روز، به صورت آمیخته ای از آموزش های مجازی و شیوه های سنتی آموزش ارائه می شود. یادگیری ترکیبی را نسل سوم آموزش از راه دور نامیده اند. نسل اول شامل آموزش مکاتبه ای بود که روشها و ابزارهای آموزش یکطرفه از قبیل رادیو و تلویزیون را بکار می گرفت. نسل دوم، آموزش از راه دور و مبتنی بر فناوری های ارتباطی یعنی یادگیری بر پایه ی اینترنت و رایانه بود.
نسل سوم یادگیری، یادگیری ترکیبی است و به عنوان روشی برای حداکثر کردن مزایای روش چهره به چهره و فناوری های متنوع و چندگانه ی یادگیری توصیف می شود. دایره المعارف علوم و فناری هم یادگیری ترکیبی را رویکردی تعریف می کند که روش های مختلف آموزش از قبیل یادگیری آنلاین و یادگیری سنتی را با هم ادغام می کند.
یادگیری ترکیبی به معنای بهره مندی همزمان از محیط های متنوع یادگیری است. همچنین می تواند به معنای ترکیب روش ها، فنون یا منابع اطلاعاتی و به کارگیری آن در محیط های یادگیری باشد. در دهه ی اخیر بسیاری از کشورهای پیشرو در عرصه ی آموزش، روش کلاس معکوس را عنوان یکی از روش های ترکیبی به کار گرفته اند و از آن به عنوان یک راهبرد آموشی یاد می کنند که در بسیاری از موارد سودمند است. زیرا دارای انعطاف بالایی بوده و در واقع چارچوب کاملا ثابتی ندارد و هر معلم با توجه به امکانات و شرایط موجود، می تواند از این روش بهره گیرد. کلاس معکوس تنها یکی از الگوهای یادگیری ترکیبی است و روش های دیگری نیز در این خصوص وجود دارد.
کلاس معکوس، راهبردی برای آموزش در آینده
تدریس معکوس یا وارونه ، روش نوینی است که از سال 2004 میلادی به بعد مورد توجه دستندرکاران تعلیم و تربیت و به ویژه معلمان قرار گرفته است. از این روش با عناوین دیگری نظیر کلاس رو به عقب، کلاس جابجا، آموزش معکوس و تدریس معکوس نیز نام برده می شود.کلاس معکوس را می توان شیوه ی آموزشی قلمداد کرد که شامل دو بخش است: : آموزش مستقیم انفرادی و استفاده از محتوای آماده شده و یا معرفی شده توسط معلم، مثل ویدئو، کتاب (در خارج از کلاس) و فعالیتهای یادگیری گروهی و تعاملی در داخل کلاس.پژوهشگران عرصه ی تعلیم و تربیت، کلاس معکوس را نوعی روش آموزشی جدید میدانند که در آن دانشآموزان قبل از حضور در کلاس، سخنرانیهای ویدئویی درباره موضوعات درسی آن روز را مشاهده میکنند. سپس در کلاس حضور مییابند و معلم به پرسشهای آنها پاسخ میدهد. این روش سبب میشود محوریت معلم نیز کاهش یابد.
کلاس درس معکوس میتواند نوعی راهبرد آموزشی و نوعی «یادگیری ترکیبی» باشد که ترتیب آموزشی سنتی را وارونه میکند، چرا که مواد آموزشی کلاس، خارج از کلاس و معمولاً بهصورت برخط به یادگیرندگان ارائه میشوند و در ادامه، فعالیتهایی که در آموزش سنتی از آنها با عنوان «تکلیف خانگی» یاد میشود، به کلاس درس آورده میشوند. از نظربرخی محقیقین«ایده کلاس معکوس واقعاً ایده سادهای است.
آموزش ، از طریق فیلم یا هر رسانه آموزشی دیگری انجام میشود که دانشآموز باید قبل از حضور در کلاس و به صورت انفرادی از آن فیلم یا رسانه استفاده کرده باشد. این تغییر زمان آموزش ، به معلم امکان میدهد زمان کلاس را به کاری اختصاص دهد که برای گروههای بزرگ مناسب است و یا به توجه فردی معلم نیاز دارد. برای مثال، برای کار در یک کلاس درس معکوس، دانشآموزان کنفرانسها، سخنرانیها و درسها را به صورت بر خط مشاهده میکنند، در بحثهای بر خط با یکدیگر مشارکت میکنند و یا تحقیقات و بررسیها را در خانه انجام میدهند و در نهایت مفاهیم را در کلاس با راهنماییهای معلم به کار میگیرند.
آموزش معکوس غالباً به طور ساده به صورت کار مدرسه در منزل و کار منزل (تکلیف) در مدرسه تعریف شده است، در حالی که رویکردی است که معلمان را قادر میسازد روشهای متفاوت را در کلاسهای خود اجرا کنند. آموزش به شیوه وارونه، به تغییر در فرهنگ یادگیری، محیط قابل انعطاف، محتوای هدفدار و معلمان ومدرسانی با تجربه و حرفهای نیاز دارد.
مزایای کلاس معکوس
در یادگیری به شیوه معکوس، دانشآموز با استفاده از ویدیو یا یک چند رسانهای میتواند تدریس معلم را بارها و بارها تماشا کند، آن را عقب و جلو ببرد، مکث کند، روی بخش خاصی بیشتر تمرکز کند و مطالبی را تکرار و ذخیره کند. در این صورت، هر دانشآموز بر اساس ویژگیهای شخصی و با توجه به تفاوتهای فردی خود، به درک مطلب و یادگیری میپردازد. بنابراین، کلاس معکوس به دانشآموزان اجازه میدهد بر برخی از عناصر از جمله زمان، مکان، مسیر یادگیری و همینطور سرعت یادگیری کنترل داشته باشند، چرا که میتوانند از طریق اینترنت، هر جا که بخواهند، محتوای آموزشی را دریافت و مسیر یادگیری را با سرعت مورد نظرشان طی کنند .
تجربه نشان می دهد دانشآموزان با گذشت مدتی از حضورشان در کلاس معکوس، پرسشهای بهتری میپرسند و عمیقتر به موضوعات میاندیشند. از جمله مهمترین مزایای استفاده از آموزشهای ویدیویی، امکان برقراری روابط انسانی عمیقتر است، چرا که زمان آزاد شده بهوسیله آموزشهای اولیه (فایلهای ویدیویی) امکان تعامل و ارتباط بیشتری را بین معلم و دانشآموز در کلاس درس فراهم میسازد و از محوریت بالای معلم در کلاس درس میکاهد.
یک معلم پس از تجربه ی کلاس معکوس میگوید: اکنون وقت کافی دارم تا به تکتک دانشآموزان رسیدگی کنم و زمان بیشتری را در کنار دانشآموزانی سپری کنم که سعی میکنند بر موضوع تسلط یابند. در این صورت، دانشآموزان مستعد نیز آزادی بیشتری برای یادگیری مستقل دارند.
کلاس معکوس مزایای دیگری نیز دارد. برای نمونه، تعاملی بودن، توجه به نیازهای دانش آموز و فراهم آوردن بازخورد را از جمله مهمترین مزایای کلاس معکوس می توان برشمرد. همچنین قرار گرفتن مطلب در حافظه بلند مدت و جذاب بودن درس از جمله مواردی است که برخی که محققین از آن نام بردهاند. علاوه بر موارد ذکر شده، کلاس وارونه میتواند چالشی را که همه مقاطع تحصیلی را در برگرفته و زنگ خطر را برای نظام آموزشی سنتی به صدا درآورده است، بهبود بخشد.
بدین ترتیب با آموزشهای اولیه به صورت انفرادی (آموزش برخط یا ویدیویی)، سطوح پایین حیطه شناختی (دانش و درک) را می توان به دانشآموز واگذار کرد و زمان کلاس را به سطوح بالای این حیطه (کاربرد، تحلیل، ترکیب و ارزشیابی) اختصاص داد و با اختصاص زمان به انجام فعالیتهای گروهی، یادگیری مبتنی بر مسئله و دیگر راهبردهای یادگیری فعال، یادگیری را بهبود بخشید.
معایب کلاس معکوس
جاناتان برگمن و آرون سمز (برگمن و سمز، ۱۳۹۶)، بنیانگذاران این شیوه آموزشی، مواردی را به عنوان موانع معکوس کردن کلاس برشمردهاند:
الف) مانع فناورانه: از قبیل نبود دسترسی همه فراگیرندگان به فناوریهای لازم، ناآشنایی معلمان با تولید و کاربرد فناوریهای مرتبط با کلاس معکوس.
ب) کمبود زمان: تولید فایلهای ویدیویی و چندرسانهای زمانبر است و این امکان وجود دارد که معلمان برای تولید مواد مورد نیاز آموزشهای قبل از کلاس با کمبود وقت مواجه شوند.
ج) معکوس کردن تفکر خود: به زعم برگمن، مهمترین مانع پیش روی معلمان در تغییر روش آموزش متداول به روش وارونه، معکوس کردن تفکر خود است. زیرا در شیوه سنتی معلم، دانشآموزان و حتی والدین آنها به سبک آموزشی سنتی خو گرفتهاند و آن را مناسب میدانند. در تمام جوامع، نسبت به تغییر مقاومت وجود دارد و وارونه کردن کلاس نیز از این امر مستثنا نیست. قبل از هر چیز، معلمان باید طراحی آموزشی خود را وارونه کنند و در طراحی آموزشی خود جای تدریس مستقیم و انجام فعالیت را جابه جا کنند.
د) مسئولیتپذیری متفاوت دانشآموزان: عوامل متعددی (از جمله سن، فرهنگ و محیط)، مسئولیتپذیری دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهند. برای مثال دانشآموزان دوره ابتدایی نسبت به دانشآموزان دوره متوسطه در قبال آموزشهای فردی (کار در خانه) مسئولیتپذیری پایینتری دارند. این امر بیانگر این موضوع است که معلمان دوره ابتدایی در طراحی آموزشی کلاس وارونه خود و در خصوص واگذاری آموزشهای انفرادی به دانشآموزان خود باید دقت بیشتری به خرج دهند.
سخن پایانی
گرچه روشهای سنتی و متداول آموزش و تدریس در خیلی مواقع از نظر اجرا سادهتر از روشهای نوین است، لیکن هنگامی که اثربخشی آموزشی و کیفیت یادگیری در شرایط آینده مورد توجه باشد، لازم است از روشها و فناوریهای جدید استفاده شود. گرچه هر نوع فناوری جدید ضامن بهبود آموزش و افزایش کیفیت یادگیری نیست، اما بهرهبرداری از فناوریهای جدید به شیوهای مناسب و به صورت آگاهانه میتواند برخی از مشکلات آموزش سنتی را کاهش دهد.
به ویژه در شرایطی که فناوریهای جدید دانشآموزان را احاطه کردهاند و دسترسی آنها به فناوری به مراتب بیش از گذشته است. بهرهبرداری از توان آموزشی فناوریهای جدید و تلفیق آن با روشهای دیگر میتواند نتایج سودمندتری داشته باشد. راهبرد کلاس معکوس از این فرصت استفاده میکند و با استفاده بهینه از فناوریهای ارتباطی، هم، زمان آموزش را بسط میدهد و هم دانشآموزان را فعالتر میکند. در این شرایط، معلم نیز فرصت بیشتری دارد تا بر مسائل و مطالب مهم درس تمرکز کند و بدین ترتیب یادگیری مؤثرتر و عمیقتری را شاهد باشد.