مدرسه شناختی چیست؟

مدرسه شناختی مدرسه ای است که بر اساس رویکرد شناختی اداره می شود. در این مدرسه دانش آموز در محور قرار دارد و نقش آموزگار ، مدیر و مربیان در آن تسهیل رشد ذهنی و جسمی دانش آموز می باشد.

وظیفه دبستان شناختی ، فراهم نمودن شرایطی است که کودک بتواند بر اساس انگیزه های درونی خود و از طریق خود مدیریتی ، خود تنظیمی ، خود پایشی و خودارزیابی به یادگیری معنادار بپردازد. فضاهای فیزیکی مدرسه ، امکانات و تجهیزات ، نوع چیدمان کلاس ها و نحوه تنظیم ساعات درسی باید با رویکرد شناختی سازگار باشد.

بین ساعات درسی و غیر درسی و ساعات داخل مدرسه و خارج مدرسه و ساعات فعالیت ذهنی و فعالیت بدنی جدایی نیست و خانه و مدرسه باید باهم هماهنگ باشند.

اهداف مدرسه شناختی :

مدارس شناختی اهداف و آرمان های زیر را دنبال می کنند:

  • پرورش انسان های خودانگیخته ، خلاق ، فرهیخته و شاداب
  • پرورش انسان های خودشناس ، مستقل و برخوردار از اعتماد بنفس بالا و خودپنداره مثبت
  • پرورش انسان های معتقد به کار جمعی ، منعطف ، بردبار و متعهد به کار
  • پرورش انسان های اخلاقی ، فداکار و خدمتگزار به دیگران
  • پرورش انسان های عمیق و اصیل از نظر معرفت معنوی

شرایط یادگیری کیفی در مدرسه

براساس رویکرد شناختی ، کیفیت یادگیری زمانی عالی است که سه شرط زیر وجود داشته باشد:

  • دانش آموز از اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی برخوردار باشد.
  • برای یادگیری انگیزه کافی داشته باشد.
  • محیط برای او پر چالش ولی کمتر تهدید کننده باشد.

به بیان دیگر در آموزش شناختی به جای تربیت یادگیرندگانی که در یادگیری متکی بر دیگران باشند در صدد تربیت یادگیرندگانی هستیم که مهارت در یادگیری کسب کنند و یاد بگیرند که چگونه یاد بگیرند. به این ترتیب دانش آموز از طریق تجربه شخصی خود رشد می کند، به جای آنکه در رشد خود بر دیگری اتکا داشته باشد و وظیفه مدرسه صرفا فراهم کردن شرایط و تسهیل و هدایت یادگیری دانش آموز است.

هوش در رویکرد شناختی:

نظریه های مختلفی درباره هوش و ماهیت آن توسط روان شناسان مطرح شده است ، یکی از نظریه های چندعاملی و شناختی که امروزه در مدارس شناختی مبنا قرار گرفته نظریه هوش های چندگانه گاردنر است.

گاردنر معتقد است انسان دارای یک نوع هوش نیست بلکه هر انسان دارای هوش های مختلفی است و می تواند در یک هوش برتر باشد؛ او 9 هوش را تعریف کرده و معتقد است مدارس باید این هوش ها را شناسایی کرده و وسیله رشد آن هوش را برای فرد فراهم سازند.

هوش های نه گانه گاردنر

  1. هوش منطقی – ریاضی
  2. هوش زبانی – کلامی
  3. هوش تجسمی – فضایی
  4. هوش جسمی – حرکتی
  5. هوش موسیقیایی – ریتمی
  6. هوش میان فردی
  7. هوش درون فردی
  8. هوش طبیعت گرایی
  9. هوش وجودگرایی

1- هوش منطقی – ریاضی

این هوش شامل توانایی کشف الگوها ، استدلال قیاسی و تفکر منطقی است.

افرادی که این نوع هوش را دارند :

  • عملیات ریاضی را به شیوه منطقی و به سرعت انجام می دهند.
  • نسبت به پدیده های محیطی اطراف خود کنجکاوند و درباره آن ها دست به آزمایش می زنند.
  • برای ارتباط میان اطلاعات متنوعی که دسترس شان قرار می گیرد  بر اساس الگوهای منطقی و عددی می اندیشند.
  • به حل مسائل عددی ، بازی های قانون مند ، آزمایش های علمی و کشف الگوهای میان روابط پدیده ها علاقه نشان می دهند.

2- هوش زبانی – کلامی

این هوش شامل حساسیت نسبت به زبان گفتاری و نوشتاری و توانایی کاربرد کلمات در زبان است.

افرادی که این نوع هوش را دارند:

  • از خواندن و نوشتن ، داستان گویی ، سخنرانی و بیان کلامی افکار خود لذت می برند.
  • به جای اشکال ، در چارچوب کلمات می اندیشند.
  • از زبان به عنوان ابزاری برای حفظ و یادآوری اطلاعات استفاده می کنند.

3- هوش تجسمی – فضایی

این هوش شامل توانایی حل مسئله از طریق دستکاری و ایجاد تصاویر ذهنی و اندیشیدن از راه تجسم دیداری است. از نظر گاردنر این نوع هوش تنها به حوزه دیداری محدود نمی شود ، او در پژوهش های خود به این نتیجه رسید که کودکان نابینا هم از این توانایی برخوردارند.

افرادی که این نوع هوش را دارند:

  • برای یادگیری مطالب از نقشه ، نمودار ، تصاویر و فیلم استفاده می کنند.
  • در نقشه خوانی ، تفسیر نمودار ها ، جهت یابی ، طراحی ، نقاشی ، ساختن ، تعمیر اشیا و تفسیر تصاویر از توانایی بالایی برخوردارند.

4- هوش جنبشی – حرکتی

این نوع هوش با جنبش و حرکت در ارتباط است. و همچنین توانایی کاربرد مناسب توانایی های جنبشی در ورزش ، هنرهای نمایشی و تولیدات دستی است. هوش جسمانی قابلیا استفاده از توانایی های جسمانی در حل مسائل و ایجاد نوآوری و انتقال عقاید و احساسات است.

افرادی که این نوع هوش را دارند:

  • در فعالیت های جسمانی مانند ورزش و حرکات موزون برتری از خود نشان می دهند.
  • فعالیت هایی را ترجیح می دهند که از جنبش بدنی در آن استفاده شود.
  • آن ها از طریق حرکات جسمانی و انجام دادن کار خیلی بهتر از خواندن ، دیدن یا شنیدن مطالب را فرا میگیرند.

5- هوش موسیقیایی – ریتمی

هوش موسیقیایی شامل توانایی تشخیص آهنگ و تصنیف های موزون و لذت بردن از موسیقی است.

افرادی که این نوع هوش را دارند:

  • از طریق اصوات ، آهنگها و الگوهای موسیقی می اندیشند.
  • به آهنگهایی که می شنوند خواه مورد علاقه و خواه مورد انتقاد آنان باشد به سرعت واکنش نشان می دهند.
  • در خواندن آواز و سرود ، سوت زدن ، نواختن آلات موسیقی ، تشخیص الگوهای موزون ، ساخت آهنگها ، یادآوری ملودی ها و درک ساختار و ریتم موسیقی استعداد دارند.

6- هوش میان فردی

این نوع هوش مرتبط با تعامل با دیگران است.

افرادی که این نوع هوش را دارند:

  • دارای روابط عمومی قوی بوده و نسبت به احساسات ، حالات و انگیزه های دیگران حساسیت نشان داده و توانایی تعمال با دیگران را از خود بروز می دهند.
  • این افراد راحت با دیگران ارتباط برقرار کرده و همدلی و تبادل احساسات می کنند.
  • این افراد هم در نقش پیرو و هم در نقش پیشرو تعامل خوبی با دیگران دارند.
  • در تعامل با دیگران و از طریق فعالیتهای گروهی خیلی بهتر مطالب را فرا میگیرند.
  • این افراد سعی می کنند برای درک بهتر امور ، آن ها را از منظر دیگران ،نظاره و ادراک نمایند.
  • از استعداد سازمان دهی و تاثیرگذاری بر دیگران برخوردارند و در میان افراد گروه آتی و همکاری ایجاد می کنند.
  • برای ارتباط با دیگران از روش های کلامی و غیرکلامی به خوبی استفاده می کنند.

7- هوش درون فردی

این هوش شامل استعداد خودشناسی ، درک احساسات ، ترس و انگیزه های فردی است. به سبب رابطه نزدیک میان هوش میان فردی و درون فردی ، در بیشتر فرهنگها این دو نوع هوش را سازه واحدی تلقی می کنند اما از نظر گاردنر آنها مستقل از یکدیگرند.

افرادی که این نوع هوش را دارند:

  • می کوشند تا احساسات درونی ، آرزوها ، روابط با دیگران و نقاط قوت و ضعف خود را درک کنند. برخورداری از این هوش سبب می شود که شخص زندگی خود را به گونه موثری سازمان دهد.
  • این افراد نسبت به درون و آنچه در دل دارند، آگاهی زیادی دارند.
  • این افراد از انجام کارهای گروهی بیزار هستند و دوست دارند خودشان به تنهایی کار کنند، به تنهایی درس بخوانند و حتی به تنهایی فیلم ببینند.
  • این افراد کمتر نگران برداشت مردم از خودشان هستند، بیشتر درون‌گرا و آشنا به روحیات خویش هستند و ارضای حس درونی‌شان را با مطرح شدن در جمع و نقل محافل بودند عوض نمی‌کنند.
  • آن ها برای خوشحال بودن، نیازی به دیگران ندارند، از خلوت خود لذت می‌برند.
  • آن ها از تعیین هدف برای خود و برنامه ریزی برای رسیدن به آن اهداف لذت می برند.

8- هوش طبیعت گرایی

این هوش ، مرتبط با طبیعت ، پرورش طبیعت و ارتباط با محیط اطراف است.این یکی از هوشهای جدیدی است که گاردنر در سال 1999 میلادی ، به هوش های هفت گانه خود اضافه کرد.

افرادی که این نوع هوش را دارند:

  • نسبت به طبیعت ، محدوده طبیعی پیرامون خود حساسیت بیشتری نشان می دهند.
  • توانایی پرورش طبیعت را داشته و در مراقبت ، رام کردن و تعامل با حیوانات احساس آرامش خاصی می کنند.
  • آن ها حتی ممکن است تغییرات آب و هوایی یا تغییرات نسبی آن  در محیط پیرامون خود را خیلی بهتر از دیگران متوجه شوند.
  • در طبقه بندی و تشخیص گونه های مختلف تبحر دارند.
  • طبیعت گرایان وقای مطالب را بهتر فرامیگیرند که یادگیری آن ها شامل جمع آوری ، تفکیک و مواردی شبیه آن که با طبیعت سروکار دارند باشد.
  • از فراگیری مطالبی که موارد کاربرد آن مشخص نیست یا مواردی که مرتبط با طبیعت ندانند لذت نمی برند.
  • آن ها ترجیح می دهند مطالب را در محیط باز و یا در حین فعالیتهای جنبشی فرا گیرند.

9- هوش وجودگرایی

این هوش شامل حساسیت و استعداد فرد برای درگیر شدن در پرسش های عمیق درباره انسان ، مفهوم مرگ و زندگی ، خلقت انسان و عرصه حیات و چرایی هستی است.

گاردنر ابتدا نظریه هوش های هشت گانه را مطرح کرد و پس از سال ها هوش هستی گرا و اخلاقی را هم به نظریه خود اضافه کرد.به همین دلیل راه های خیلی زیادی برای تقویت این هوش وجود ندارد اما با همین راه های اندک هم می‌توان هوش وجودی خود را تقویت کرد. برخی از این راهکارها عبارتند از:

  • بازدید از مکان های تاریخی و باستانی
  • مطالعه درباره فلسفه
  • مطالعه زندگی نامه فلاسفه بزرگ
  • بررسی ادیان مختلف و نوع زندگی و مرگ پیروان آن ها
  • تحقیق و مطالعه درباره مسائل تاریخی
  • تفکر درباره طبیعت و جهان هستی
  • نگاه از جنبه های مختلف به یک موضوع

 

آغاز پیش ثبت نام

پیش دبستان و دبستان سرواندیشان آفتاب برای سال تحصیلی جدید به تعداد محدود ثبت نام می نماید.